字号 :[大] [中][小] 打印

نگارگری ایرانی و ارتباط تمدن های چینی و ایرانی

2021-09-17

نگارگری ایرانی و ارتباط تمدن های چینی و ایرانی_fororder_src=http___iwh.cssn.cn_zdxx_201612_W020161213453316876537&refer=http___iwh.cssn 

نخستین نمونه های نگارگری ایرانی را می توان در نسخه های بسیار قدیمی کتاب های مربوط به آیین مانوی به جا مانده از دوران ساسانیان و نقاشی های دیواری آن زمان دانست. گفته می شود پیامبر آیین مانوی نقاش بوده و نقاشی را در چین آموخته است و تصاویری از آثار کلاسیک مانوی که به نام  «ارژنگ» معروف است را کشیده است.

البته تردیدهایی در مورد سفر مانی چین برای آموختن نقاشی وجود دارد اما پیوند نزدیک آیین های مانوی و بودایی باعث شده هنر مانوی به شدت تحت تأثیر هنر بودایی قرار گیرد. در عین حال هنر بودایی در آسیای مرکزی نیز تحت تأثیر هنر ایران بوده است. آثار هنری باستانی کشف شده در تورفان شین جیانگ چین نشان می دهد که تصاویر مانوی و اثر کلاسیک آن "ارژنگ" نقش مهمی در روند گسترش افسانه ها و اسطوره های باستانی ایران در آسیای مرکزی و چین داشته است.

از دوران ساسانیان به این سو، هنرمندان چین و ایران از یکدیگر بسیار آموخته اند. ایرانیان از دوران باستان با هنر چین آشنا شدند و آن را به درستی  می شناختند.  گفته می شود هنرمندان و صنعتگران چینی برای پادشاهان ساسانی مجسمه می ساخته اند و آثار هنری نفیس خلق کرده اند. آثار باستانی باقی مانده از آن دوران تأیید می کند که کارگاه های نساجی چین پارچه هایی با نقوش تزئینی مربوط به دوره ساسانیان و در مقابل کارگاه های ایرانی نیز پارچه هایی با نقوش چینی و نقاشی های چینی تولید می کردند.

بر اساس تحقیقات دانشمند و پژوهشگر چینی «مو خونگ ین»، نگارگری ایرانی به وضوح تحت تاثیر نقاشی چینی است اما هر یک سبک های ویژه خود را دارند: اول از همه در بیان فضا، نقاشی چینی چشم اندازی پراکنده را نشان می دهد، خط دید نقاش جریان ندارد بلکه ثابت است و حرکت نمی کند اما نگاه نگارگر ایرانی سیال است و چندین نقطه کانونی را در اثر خود می آفریند. نقاش مکان خاصی را ترسیم می کند ، تمرکز بر روی موضوع خاصی است، بنابراین افراد و اشیاء دور به اندازه افراد و اشیاء نزدیک هستند و مناظر و شخصیت های داخل و خارج دیوار در یک صفحه قرار دارند.

نگارگری ایرانی و ارتباط تمدن های چینی و ایرانی_fororder_微信图片_20210916150342 

تفاوت بین فاصله دورو نزدیک در نقاشی چینی وجود دارد. به طور کلی این موارد را در فضاهای مختلف نشان نمی دهد. نگارگری موضوعات را در فضاهای مختلف نشان می دهد و هیچ تفاوتی بین فاصله و نزدیکی و داخل و خارج وجود ندارد. بنابراین نگارگری ایرانی از نقاشی چینی مسطح تر است. دوم،  مانند نقاشی چینی، نگارگری ایرانی چشم اندازی از نور و سایه است که در آن تاریکی شب دیده نمی شود. نقاشی چینی نور و سایه را نشان نمی دهد و به طور کلی فضای سه بعدی را بیان نمی کند. سوم، در نگارگری شرایط دورنمایی را نمی بینیم و مناظر و یا شخصیت های به دلیل قرار گرفتن در دورنما تغییر نمی کنند. کوه های دور و کوه های مجاور یکسان هستند و هیچ تفاوتی بین فاصله ها وجود ندارد، در حالی که در نقاشی چینی دورنما دیده می شود و کوهها و رودخانه های دور و نزدیک به وضوح متفاوت هستند.

جو جیه چین، استاد و دانشمند معروف چینی معتقد است که دودمان ساسانیان (سده های 3 تا 6) یکی از دوره های درخشان فرهنگ و هنر فاخر ایران بوده است. مردم ایران سبک های نقاشی یونانی و ایرانی را با خود به چین آوردند. سبک نقاشی چین نیز تاثیرات زیادی بر هنر ایرانی گذاشت، تصاویر نسخه « افسانه های بیدپای » در کتابخانه دانشگاه ییلدیز استانبول، تا حدود زیادی تحت تاثیر نقاشی چینی است : "برای به تصویر کشیدن حیوانات و مناظر از رنگ های کمی استفاده شده که یکی از ویژگی های نقاشی چینی است و نشان می دهد که هنرمند پدیدآوردنده این نقاشی های با شیوه نقاشی چین آشنا بوده و با آن احساس نزدیکی می کرده است.

نگارگری ایرانی و ارتباط تمدن های چینی و ایرانی_fororder_webwxgetmsgimg (1) 

در سده های 13 و 14 میلادی، سبک نقاشی بغداد رواج یافت که شامل میراث هنری سامی، گرایش های هنر بیزانسی و و برخی سبک های دیگر شبیه به سبک بغدادی است. این سبک نیز به شیوه ی  نقاشی چینی بسیار شباهت دارد. تصاویر کتاب "مجمع التواریخ"، تأثیر سبک نقاشی چینی و مغولی را به خوبی نشان می دهد" ، آثاری مثل  "دیدار اوگودای با  سفیر"   "دهنمونگ و خانم ش" و "نوم پسر تولویی "  جای تردید نیست که نفوذ سبک نقاشی چین  دیده می شود.

تبادل تمدن همیشه یک فرایند یادگیری متقابل و دو طرفه بوده است. هنر نقاشی ایران در دوره ساسانیان به اوج خود رسید و بر چین تأثیر گذاشت. نقاشی های موجود در منطقه بامیان افغانستان امروز نشان می دهد که هنر نقاشی ایران در آن زمان بر نقاشی های بودایی چین تأثیر داشته است. "برخی از محققان هنری معتقدند که ایرانیان در عصر مانی (اواسط ساسانی) هنر نقاشی چین را آموختند و بر آن تسلط یافتند و آثار آنها بعدها وارد چین شد و تأثیر خاصی بر نقاشی چینی داشت." «رنه گروست» محقق فرانسوی خاطرنشان کرد که ادغام هنر ایرانی ساسانی و هنر چینی باعث می شود نقاشی های تورفان شین جیانگ  از نظر صداقت و زیبایی منحصر به فرد باشند. 

«جو جیه» پژوهشگر چینی خاطر نشان می کند: بدیهی است که هنر ایرانی به شین جیانگ وارد شده است. در  معابد باستانی برخی از بخش های شین جیانگ، بارها پرتره هایی با سبک ایرانی پیدا شده است. برخی از این نقش ها حتی لباس ایرانی پوشیده اند. حکاکی کشف شده توسط مارک اورل اشتاین در منطقه «دن دن » و مردان و لباسهایی که او نقاشی کرده است همه لباس ایرانی بر تن دارند. برخی از نقاشی های دیواری «دان هوانگ» چین  نیز نشان دهنده نفوذ فرهنگ و هنر ایرانی دوران های ساسانیان و اشکانیان است.همه این موارد نشان می دهد که نگارگری ایرانی و نقاشی چینی از یکدیگر بسیار تاثیر گرفته اند و در کنار آن از هم آموختند تا جایی که شاید بتوان گفت آیینه یادگیری متقابل تمدن های چینی و ایرانی هستند.

(نویسنده : بی جیانگ کانگ، محقق موسسه  تاریخ جهان  آکادمی علوم اجتماعی چین)